• تنهایی را دوست دارم!

    عادت کرده ام که تنها با خودم باشم،

    دوستی میگفت: عیب تنهایی این است:

    که عادت میکنی خودت تصمیمی بگیری،

    تنها به خیابان میروی،

    به تنهایی قدم میزنی.

    پشت میز کافی شاپ تنهایی می نشینی

    و آدمها را نگاه میکنی،

    ولی من به خاطر همین حس دوستش دارم!

    تنها که باشی نگاهت دقیق تر میشود و معنادار،

    چیزهایی میبینی که دیگران نمیبینند،

    در خیابان زودتر از همه میفهمی پاییز آمده

    و ابرها آسمان را محکم در آغوش کشیده اند!

    میتوانی بی توجه به اطراف،

    ساعتها چشم به آسمان بدوزی

    و تولد باران را نظاره گر باشی.

    برای همین تنهایی را دوست دارم،

    زیرا تنها حسی است که به من فرصت میدهد خودم باشم!

    با خودم که تعارف ندارم،

    سالهاست-به-تنهایی-عادت-کرده-ام...!

    139

    براي نمايش بزرگترين اندازه كليك كنيد

    به سلامتی اون دختری که سردی دستاشو با گرمای بخاری ماشین

     

    یه بچه پولدار عوض نمیکنه به سلامتی اون پسری

     

     که وقتی یه دختر ناز خوشگل تو خیابون می بینه

     

     سرش رو بندازه پایین بگه هر چی هم

     

    که باشی انگشت کوچیک یه عشق

     

    خودم نمیشی....

  • 1
     
  •  
 


 

نوشته شده توسط مرضیه در دو شنبه 18 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:39 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


تنهایی را دوست دارم!

عادت کرده ام که تنها با خودم باشم،

دوستی میگفت: عیب تنهایی این است:

که عادت میکنی خودت تصمیمی بگیری،

تنها به خیابان میروی،

به تنهایی قدم میزنی.

پشت میز کافی شاپ تنهایی می نشینی

و آدمها را نگاه میکنی،

ولی من به خاطر همین حس دوستش دارم!

تنها که باشی نگاهت دقیق تر میشود و معنادار،

چیزهایی میبینی که دیگران نمیبینند،

در خیابان زودتر از همه میفهمی پاییز آمده

و ابرها آسمان را محکم در آغوش کشیده اند!

میتوانی بی توجه به اطراف،

ساعتها چشم به آسمان بدوزی

و تولد باران را نظاره گر باشی.

برای همین تنهایی را دوست دارم،

زیرا تنها حسی است که به من فرصت میدهد خودم باشم!

با خودم که تعارف ندارم،

سالهاست-به-تنهایی-عادت-کرده-ام...!


 

نوشته شده توسط مرضیه در دو شنبه 18 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:38 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


میخوام چن تا سلامتی بگم

یا نخون یا اگه میخوای بخونی تا آخر بخون

ولی اگه بخونی پشیمون نمیشی

سلامتی پسری که یه روز عاشق شد...

سلامتی دختری که یه روز عاشق شد...

سلامتی پسری که اندازه یه نگاه هم 

به عشقش خیانت نکرد...

سلامتی دختری که هیچی کم نزاشت...

سلامتی عشق پاکشون...

سلامتی اون همه خاطره ها

شیطنت ها،دیوونه بازی های زیر بارون

قرار گذاشتن ها،خیس شدن ها

از سرما به خود لرزیدن ها...

سلامتی دوستی که زیر آب پسر رو به دروغ زد...

سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرش رو باور کرد...

سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد...

سلامتی اون قسم ها اون دوست دارم ها

که هیچ وقت تحویل داده نشد...

سلامتی پسری که هرچی قسم خورد

خواهش کرد اثری نداشت...

سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت:

ازت بدم میاد...

سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده

و دلشو به دست بیاره و بره خواستگاری...

سلامتی 21 ماه پست دادنا

لحظه شماری ها و دور بودن ها...

سلامتی روزی که پسر دعوت شد به جشن عقد عشقش...

سلامتی اون شب...

سلامتی اون دوستایی که به خاطر حال پسر بغض داشتن

اما پسر خندید تا جشن خراب نشه...

سلامتی اون خنده زوری...

سلامتی عروسی که ماه شده بود...

سلامتی عاقدی که اومد...

سلامتی اون شناسنامه ها...

سلامتی بغض پسر...

سلامتی بار اول...سلامتی بغض پسر...

سلامتی بار دوم...سلامتی بغض پسر...

سلامتی بار آخر...سلامتی بغض پسر...

سلامتی پلاک زنجیری که پسر واسه زیر لفظی

روز عقدش گرفت و تو جیبش موند...

سلامتی زیر لفظی که یکی دیگه داد...

سلامتی پسری که هنوز امید داشت که به عشقش میرسه...

سلامتی اجازه بزرگترها...

سلامتی <<بله>>...

سلامتی بغض پسر...

سلامتی چشم خیس دوستا...

سلامتی بغض پسر...

سلامتی اون حلقه که جایگذین حلقه پسر شد...

سلامتی ماشین عروس...

سلامتی سستی زانو...

سلامتی سیاهی چشم...

سلامتی اون شب...

سلامتی پاکت سیگار و 

نخ هایی که با خ قبلی روشن شد...

سلامتی بغض پسر که توی آیینه شکست...

سلامتی فرداش...

سلامتی مهمونی که دختره گرفت...

سلامتی دوستایی که جمع شدن...

سلامتی اون پسر تو مهمونی...

سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت...

سلامتی دوستی که به دختر گفت:

اون حرفو به دروغ گفت از رو حسادت...

سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد...

سلامتی تیغی که تیز بود...

سلامتی رگ دست...

سلامتی دختری که خود کشی کرد...

سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن...

سلامتی ملاقات تو بیمارستان...

سلامتی اون 5-6 دقیقه ی تنها با دختر...

سلامتی اون چشم های نیمه باز خیس...

سلامتی شرم دختر...

سلامتی صبر پسر...

سلامتی قسم هایی که پسر به دختر داد

تا فراموش کنه که زندگیش خراب نشه...

سلامتی قسم جون پسر...

سلامتی قبول کردن دختر...

سلامتی لحظه ای خداحافظی...

سلامتی چشم های خیس...

سلامتی یه عمر تنهایی...

سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی یه متن شد...

سلامتی خنده های کودکی که تو راه بود...

سلامتی دختری که مادر شد...

سلامتی پسری که حسرت پدر بودن تا ابد به دلش موند...

سلامتی هق هق هایی که پست شد تا دلی آروم شه...

سلامتی امشب...

سلامتی همه عاشقایی که هرگز به عشقشون نرسیدن

و از دور نگران یکی یه دونشون بودن...

با بغض با سکوتشون گفتن:

آهای غریبه این که دستش تو دستای تو هست

همه دنیای منه خیلی مراقبش باش...


 

نوشته شده توسط مرضیه در دو شنبه 18 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:37 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


 

با تمـام مـداد رنگـی هـای دنـیا


بـه هـر زبـانی که بـدانی یـا نـدانی !


خـالی از هـرتشبیه و استعـاره و ایهـام

 

تنهـا یکــ جملـه برایـت خـواهـم نوشت :

 

دوستت دارمــ خاص ترین مخـاطب خـاص دنیـا !

 

 

اس ام اس دوستت دارم اسفند 91


 

نوشته شده توسط مرضیه در جمعه 15 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 20:43 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت



 

نوشته شده توسط مرضیه در جمعه 15 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 20:42 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


میخوام چن تا سلامتی بگم

یا نخون یا اگه میخوای بخونی تا آخر بخون

ولی اگه بخونی پشیمون نمیشی

سلامتی پسری که یه روز عاشق شد...

سلامتی دختری که یه روز عاشق شد...

سلامتی پسری که اندازه یه نگاه هم 

به عشقش خیانت نکرد...

سلامتی دختری که هیچی کم نزاشت...

سلامتی عشق پاکشون...

سلامتی اون همه خاطره ها

شیطنت ها،دیوونه بازی های زیر بارون

قرار گذاشتن ها،خیس شدن ها

از سرما به خود لرزیدن ها...

سلامتی دوستی که زیر آب پسر رو به دروغ زد...

سلامتی دختری که حرف دوست مثل خواهرش رو باور کرد...

سلامتی دختری که بی خبر خطش خاموش شد...

سلامتی اون قسم ها اون دوست دارم ها

که هیچ وقت تحویل داده نشد...

سلامتی پسری که هرچی قسم خورد

خواهش کرد اثری نداشت...

سلامتی دختری که با چشم خیس به پسر گفت:

ازت بدم میاد...

سلامتی پسری که رفت خدمت تا زود برگرده

و دلشو به دست بیاره و بره خواستگاری...

سلامتی 21 ماه پست دادنا

لحظه شماری ها و دور بودن ها...

سلامتی روزی که پسر دعوت شد به جشن عقد عشقش...

سلامتی اون شب...

سلامتی اون دوستایی که به خاطر حال پسر بغض داشتن

اما پسر خندید تا جشن خراب نشه...

سلامتی اون خنده زوری...

سلامتی عروسی که ماه شده بود...

سلامتی عاقدی که اومد...

سلامتی اون شناسنامه ها...

سلامتی بغض پسر...

سلامتی بار اول...سلامتی بغض پسر...

سلامتی بار دوم...سلامتی بغض پسر...

سلامتی بار آخر...سلامتی بغض پسر...

سلامتی پلاک زنجیری که پسر واسه زیر لفظی

روز عقدش گرفت و تو جیبش موند...

سلامتی زیر لفظی که یکی دیگه داد...

سلامتی پسری که هنوز امید داشت که به عشقش میرسه...

سلامتی اجازه بزرگترها...

سلامتی <<بله>>...

سلامتی بغض پسر...

سلامتی چشم خیس دوستا...

سلامتی بغض پسر...

سلامتی اون حلقه که جایگذین حلقه پسر شد...

سلامتی ماشین عروس...

سلامتی سستی زانو...

سلامتی سیاهی چشم...

سلامتی اون شب...

سلامتی پاکت سیگار و 

نخ هایی که با خ قبلی روشن شد...

سلامتی بغض پسر که توی آیینه شکست...

سلامتی فرداش...

سلامتی مهمونی که دختره گرفت...

سلامتی دوستایی که جمع شدن...

سلامتی اون پسر تو مهمونی...

سلامتی شب و روزایی که سخت گذشت...

سلامتی دوستی که به دختر گفت:

اون حرفو به دروغ گفت از رو حسادت...

سلامتی دختری که با تمام وجود گریه کرد...

سلامتی تیغی که تیز بود...

سلامتی رگ دست...

سلامتی دختری که خود کشی کرد...

سلامتی لحظه ای که به پسر خبر دادن...

سلامتی ملاقات تو بیمارستان...

سلامتی اون 5-6 دقیقه ی تنها با دختر...

سلامتی اون چشم های نیمه باز خیس...

سلامتی شرم دختر...

سلامتی صبر پسر...

سلامتی قسم هایی که پسر به دختر داد

تا فراموش کنه که زندگیش خراب نشه...

سلامتی قسم جون پسر...

سلامتی قبول کردن دختر...

سلامتی لحظه ای خداحافظی...

سلامتی چشم های خیس...

سلامتی یه عمر تنهایی...

سلامتی حرفایی که نمیشد گفت ولی یه متن شد...

سلامتی خنده های کودکی که تو راه بود...

سلامتی دختری که مادر شد...

سلامتی پسری که حسرت پدر بودن تا ابد به دلش موند...

سلامتی هق هق هایی که پست شد تا دلی آروم شه...

سلامتی امشب...

سلامتی همه عاشقایی که هرگز به عشقشون نرسیدن

و از دور نگران یکی یه دونشون بودن...

با بغض با سکوتشون گفتن:

آهای غریبه این که دستش تو دستای تو هست

همه دنیای منه خیلی مراقبش باش..


 

نوشته شده توسط مرضیه در پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 18:45 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


شـــــــــــــاید لــــــــــــــش باشم ولی لــــــاشـــــــی نیستــــم....

 

شاید عصبــــــی باشم ولی وحشـــــی نیستـــــــــــــــم...

 

شاید لـــــات باشم ولی الـــــــوات نیستـــــم...

 

شاید ســـــرد باشـــــم ولی بی احســــــاس نیستــــــم...

 

شاید چشمام خــــــاکستری یا آبـــــــی وپوستم ســـفیــــد نباشـــــــه ولی زشــــت نیــــــستم...

 

شاید دختـــــ ــــ  ـــــ ــــ ــر باشم ولی ضــــعیف نیـــــــــــستم...

 

شاید"دخــ ـــــ ــــــــ ـــــــــــ تــر"باشم...

 

ولی....

 

بـه موقعش هویت مـــــــــــــــــــــردانه ات را زیرسوال میبرم....


 

نوشته شده توسط مرضیه در پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 18:24 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


 

میدانی درد چیست ؟

 

 

نگاهت که رفت … نه !!!

 

شاید شانه ای که دیگر وجود ندارد … نه!!!!

 

دل شکسته ام … نه!!!

 

اعتمادی که دیگر وجود ندارد … نه!!!!

 

تنهاییم … نه!!!!

 

نمیدانی .......... تو نمیدانی که دختـــ ــــ ــــــــ ـــر بودن درد است ............

 

دختــــ ــــــ ــــــ ـــر که باشی رفتن نگاه ها و دست ها سخت میشود....

 

دختـــ ــــــ ــــــــ ــــر که باشی راحتر میشکنی .... دختــــ ــــ ـــــــ ــــــــر که باشی نگاه ها فرق دارند ......

حتی اگر به تمام دنیا خوب نگاه کنی باز تمام دنیا میتواند به تو بد نگاه کند.......


 

نوشته شده توسط مرضیه در پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 18:22 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


 

بـ سلامـــتے عـــــشقم♥
بـ سلامـــتے عکساش■
بـ سلامـــتے حرفـاش✉
بـ سلامـــتے شمــارش✍
بـ سلامــتے نبـــودش✖
بـ سلامــتے رفتــنش⇦⇦
بـ سلامــتے قرارامــون •°•
بـ سلامــتے قولایے ڪ فراموش کرد↯
بـ سلامــتے آینده اے ڪ توش نیــس✖
بـ سلامــتے بغضـــــام➣
بـ سلامــتے خندہ هـــــاش»
بـ سلامــتے عشق نداشـــــتم■
بـ سلامـــتے عشق جـــدیدش♥
بـ سلامــتے خودم√
بـ سلامـــتے صداش ڪ شنیدنـش آرزومہ★
بـ سلامــتے الان ڪ بـــا فکر اوڹ نوشتم✍
بـ سلامــتے حـــــرفایے ڪ نمیدونہ✖✖✖
بـ سلامـــتے تو عشقم ڪ هرڪــارے باهام کردے صـــدام در نـــیومد ♥♡♥
این یڪے رو نمےگم بـ سلامـــــتے↯〇↯
میـــگم تـــــوف بہ اون قلبے ڪ هنوزݦ بـــا دیدن عڪـــست میتـــپہ و اشڪے ڪہ سرازیـــــر میشہ★☆★
همیــــــــــن♧♤♧


 

نوشته شده توسط مرضیه در پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 16:32 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


مهم نیست ڪه دیگر بآشـے یآ نه...
 
مهم نیست ڪه دیگر دوسم دآشته بآشـے یآ نه
 
مهم نیست ڪه دیگر مرآ به خآطر بیآورے یآ نه
 
مهم نیست ڪه دیگر تورآ بآ دیگرے میبینم یآ نه
 
مهم اینست ڪه زمآنے که تنهآ میشوے ...
 
زمــآنـے ڪه دلت گرفت 
 
چگونه و با چه رویـےسر به آسماטּ بلند میڪنـے و میگویـے :
 
خدآیا مـטּ ڪه گنآهـے نڪردم !!!
 
 پس چه شد ...
 
 
1399197839545323.jpg


 

نوشته شده توسط مرضیه در پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 12:55 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


به او بگویید این بار "او"های نوشته هایم را به خود بگیرد...

این بار که زیاد دلتنگم...

دلتنگ او یی که هیچگاه دلتنگی را نفهمید...

دلتنگ او یی که مدتها کنارش بودم اما فقط زخم زد...

دلتنگ او یی که وقتی رفت فقط نمک پاشید...

آری دلتنگ او شدم...

اما افسوس حال امروز مرا کسی درک نمیکند حتی خودش..


 

نوشته شده توسط مرضیه در پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 12:53 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


میـــــــدانم!

حســــــش میـکنــم...

اینکه با دیگــــــــری هستی...

باش...

حسادت نمیکنم!!!

اصلا...

فلسفه رفتنت همین بود!

اصلا فلسفه عشق همین است!

به باور من...

عشق انتخاب میکند...

یکی را برای ماندن...

و یکی را برای رفتن!

عشـــــق یــعنــی...

نداشتن...

نبودن...

نخواستن...

و در این میان،سهم من...

ماندن و درد کشــــــــــیدن شد

و سهم تـــــــــــو

بی خیال شدن و رفتن.

گفتـــــه بودم:

که من شکاک نیستم

ولـــــــی حسودم...

و حسادت دارم به عشقت...

و باور دارم...

که هـــــــــــــــــیـــــــــچ وقتــــــــــــــ...

هـــــــــــــــــــــیـــــــــــــــــــچ کــــــــــس...

مثل مـــــــــــــــــــــــن

عاشقت نخواهد شد!!!

و یک روز...

تو هم به این باور خواهی رسید!

شک ندارم....

 


 

نوشته شده توسط مرضیه در پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 12:39 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


زمانه به من اموخت

زمان ! به من آموخت که :

دست دادن معنی رفاقت نیست ...

بوسیدن قول ماندن نیست ...

و عشق ورزیدن ضمانت تنها نشدن نیست ...


 

نوشته شده توسط دختر افتاب در پنج شنبه 14 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 7:14 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


عشق یعنی


عشق ينى....بگى دارم گريم ميگيره بگه غلط کردى مگ دست خودته!؟
عشق يعنى اشکاتوببينه زبونش بندبياد.....
عشق ينى الکى بگى قهرم جدى بغض کنه....
عشق ينى باهاش دعواکنى اخرشم بگه دوست دارم....
عشق ينى اون, م,مالکيت اسمت....
عشق ينى بعدازچندماه ن توبتونى فراموشش کنى ن اون....
عشق ينى بعدازيه عالمه دعوابگه...بيابغلم!؟
عشق ينى پيش توعم ارومم....
عشق ينى بهترين ساعتاى عمرم وقتيه ک پيشتم....
عشق ينى دستشوبگيرى دلت بلرزه....
عشق ينى توچشماش نگاه کنى مطمعن بشى دوست داره...
عشق ينى بگه همه ى دنياهم جمع بشن.











ادامه مطلب

 

نوشته شده توسط مرضیه در سه شنبه 12 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:51 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


سلامتی

سلامتی روزی که
به مامان بابام بگن غم آخرتون باشه جوون خوبی بود...
سلامتی روزی که به خاطرم مطلب بذاری ولی نباشم لایک کنم...
سلامتی روزی که صدام کنی ولی نتونم جواب بدم...
سلامتی روزی که پیامی که بهم بدی ولی دیگه خونده نشه...
سلامتی روزی که دلت واسه قهرام تنگ بشه واسه خنده هام واسه بودنم ولی دیگه نیستم...
سلامتی روزی که رفیقامو عشقمو توو لباس مشکی ببینمو حال کنم با تریپشون ولی نباشم بگم عشقم مشکی چقد بهت میاد...
سلامتی روزی که اسمم بیاد رو لب رفیقام،
رفیقام پوزخند بزنن و با پشت دست اشکاشونا پاک کنن و بگن
هِـــی کی فکرشو میکرد ؟؟؟
دلت برا خنده هام واسه خل و چل بازیام واسه بچه بازیام
واسه حسودی کردنام واسه همه چیم تنگ میشه ...



 

نوشته شده توسط مرضیه در سه شنبه 12 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:51 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت



داستان دوستی و محبت!!!

دو دوست با پای پیاده از جاده ای در بیابان عبور می کردند

بین راه سر موضوعی اختلاف پیدا کردند و به مشاجره پرداختند

یکی از آنها از سر خشم بر چهره دیگری سیلی زد!

دوستی که سیلی خورده بود سخت آزرده شد

ولی بدون آن که چیزی بگوید روی شن های بیابان نوشت :

امروز بهترین دوست من بر چهره ام سیلی زد . . .

آن دو کنار یکدیگر به راه خود ادامه دادند به یک آبادی رسیدند

تصمیم گرفتند قدری آنجا بمانند و کنار برکه آب استراحت کنند

ناگهان شخصی که سیلی خورده بود لغزید و در برکه افتاد

نزدیک بود غرق شود که دوستش به کمکش شتافت

و او را نجات داد بعد از آن که از غرق شدن نجات یافت

بر روی صخره ای سنگی این جمله را حک کرد:

امروز بهترین دوستم جان مرا نجات داد . . .

دوستش با تعجب از او پرسید:بعد از آن که من با سیلی تو را آزردم

تو آن جمله را روی شن های صحرا نوشتی

ولی حالا این جمله را روی صخره حک می کنی ؟

دیگری لبخندی زد و گفت: وقتی کسی ما را آزار می دهد

باید روی شن های صحرا بنویسیم تا باد های بخشش آن را پاک کنند

ولی وقتی کسی محبتی در حق ما می کند

باید آن را روی سنگی حک کنیم

تا هیچ بادی نتواند آن را از یادها


 

نوشته شده توسط مرضیه در سه شنبه 12 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 15:46 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


استخر

دختری با پسری دوس میشه پسره به دختره میگه بیا خونمون دختره میگه اخه به بهانه چی بیام پسره میگه بگو میرم استخر دختره با این بهانه میره خونه پسره ٬پسره میگه حالا که به بهانه استخر اومدی باید موهات خیس باشه برو موهاتو خیس کن بیا دختره میره موهاشو خیس کنه پسره زنگ میزنه به دوستاش میگه بیایین دوستای پسره یکی یکی میرن تو حموم به دختره تجاوز میکن آخرین نفر که میره یه ساعت دوساعت سه ساعت بیرون نمیاد دوستاش نگرانش میشن میرن میبینن پسره و دختره هر دو رگشونو زدن با خون رو دیوار نوشته شده نامردا خاهرم بود ولی اینو بدونین یکی از خواهرای شما هم دوس دختر منه


 

نوشته شده توسط مرضیه در دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 21:40 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


دختر بودن

دختر بودن تاوان داره بزرگ میشی عاشق میشی تنت رو براش عریا میکنی ن از روی هوس بلکه از روی عشق ولی اون چی بعد ها از رو دلت رد میشه میره بعد ها تو یه هرزه ای او یکم دختر باز دنیا چه قدر بده چه قد نا انصافه


 

نوشته شده توسط مرضیه در دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 21:24 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


خودکشی

مامان لحاف من بنفش بود چرا سفید شده من که دیشب حموم رفته بودم چرا باز منو شستن بابا تو که میدونی من از تاریکی میترسم چرا چراغارو خاموش کردی بارون میباره چرا بوی خاک میادمیاد مامان اینا کین دارن بالا سرم گریه میکنن اینا همونایی هستن که دارن اشک تمساح میریزن باعث شدن من بمیرم مامان مدیونی اگه نزاری عشقم بالا سر قبرم گریه نکنه یادته بهت گفتم اگه نزاری به عشقم برسم خودمو میکشم دیدی همون کارو کردم پس همتون برید فقط عشقم بمونه تا برای اخرین بارباهاش تنها باشم


 

نوشته شده توسط مرضیه در دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 21:14 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


کاش میشود

کاش میشود تمام داستان های دنیا را از دهان تو بشنوم تمام عاشقانه های دنیا را تو برایم تکرار کنی اصلا هر چه تو بگویی زیباست میدانی کاش میتوانستم با تمام وجودم صدایت را در آغوش بگیرم


 

نوشته شده توسط مرضیه در دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 21:9 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


پسر۱۸ساله

پسر۱۸ساله از مادرش میپرسه مامان برای تولد ۲۰سالگیم چی میخری مامانش میگه نمیدونم یه هفته مونده به تولد ۲۰سالگی پسره حالش خراب میشه میبرن بیمارستان دکتر میگه باید قلبش عمل کنیم قلب پسره عمل میشه روز تولدش میره خونه میبینه مامانش نیست یه نامه و یه کیک رو تخته پسره هست نامه رو باز میکنه میخونه :پسرم الان که داری نامه رو میخونی من دیگه نیستم یادته ازم پرسیدی مامان برای تولد ۲۰سالگیم چی میخری من کادوتو دادم قلبم رو دادم بهت خوب مواضبش باش دوست دارم پسرم


 

نوشته شده توسط مرضیه در دو شنبه 11 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 21:0 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


توی رستوران نشسته بودم و مردی بغلم نشسته بود که یهو پاشود جیغ کشید گفت خدارو شکر پسرم به دنیا امد اقای گارسون از من به همه باقالی پلو با ماهیچه بده!بعد از چند روز همان مرد را جلوی سینما با پسر بچه ای۶ساله دیدم دلیل کارش را پرسیدم که گفت ان روز زن مرد پیری بغلم نشسته بودن زن میگفت دلم هوای باقالی پلو با ماهیچه کرده ولی چون پول همراه مرد کم بود فقط سوپ سفارش دادن  منم این کار را کردم که مرد پیش زنش شرمنده نشه


 

نوشته شده توسط مرضیه در یک شنبه 10 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 21:13 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


به سلامتی روزی که از خونمون صدای قران بیاد از فداش دیگه من تو اون خونه نباشم ......... سلامتی روزی که جلوی عکسم خرما حلوا و دورش ربانه سیاه باشه....به سلامتی روزی که من سفید بپوشم عشقم سیاه.........سلامتی روزی که من نباشم رفقام بگن جاش خالیه........سلامتی روزی که  بغلم کنی  ن خودمو بلکه عکسمو که زیرش نوشته ۴۰روز گذشت..‌..دستتو بزار روی سنگ قبرن ارامم کن عشقم چون بی قرارتم


 

نوشته شده توسط مرضیه در یک شنبه 10 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 21:2 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


تنهایی

دلتنگم نه دلتنگ تو

دلتنگ اینکه یه روزی هوامو داشتی

دلتنگ اینکه هر لحظه به یادم بودی

دلتنگ هر دقیقه شنیدن صدات

دلتنگ تا صبح بیدار موندنت فقط به خاطر اینکه دل من گرفته

دلتنگ اینکه اسممو سوالی صدا کنی

دیدی ؟ من که دلتنگ تو نیستم !

.

.

.

دلتنگی یعنی خلوت تنهاییت

از آسمون پاییزی ابری تر باشه !


ادامه مطلب

 

نوشته شده توسط دختر افتاب در جمعه 8 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 21:6 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


ناگفته هایم از جنس بلورند

بگویم می شکنند

هر کسی ارزش این شکستن را ندارد


 

نوشته شده توسط دختر افتاب در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 17:22 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


دوست داشتن

گاهی

ادم ها به زندگیتان می ایند

نه به این خاطر که دوستتان بدارند

بلکه به این دلیل که باعث شوند

احساس کنید

ارزش دوست داشته شدن را دارید

 


 

نوشته شده توسط دختر افتاب در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 10:24 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


 

 

خوش بختی چیه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

 

 


ادامه مطلب

 

نوشته شده توسط دختر افتاب در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 10:17 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


فراموش کردن

سخت است فراموش کردن کسی که

با او همه چیز و همه کس را فراموش می کردم


 

نوشته شده توسط دختر افتاب در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 10:10 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


معنا

گل اگر خار نداشت

دل اگر بی غم بود

اگر از بهر پرستو قفسی تنگ نبود

زندگی عشق اسارت همه بی معنا بود


 

نوشته شده توسط دختر افتاب در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 9:59 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


پرواز


 

نوشته شده توسط دختر افتاب در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 6:43 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت


زندگی

زندگی زیباست

زشتی های ان تقصیر ماست

در مسیرش هر چه نا زیباییست

ان تدبیر ماست

زندگی اب روانیست روان می گذرد

ان چه تقدیر منو توست همان می گذرد


 

نوشته شده توسط دختر افتاب در پنج شنبه 7 اسفند 1393برچسب:,

ساعت 6:29 موضوع <-CategoryName-> | لینک ثابت